بزرگترین فروشگاه اینترنتی فروش محصولات مجازی و فیزیکی در ایران

محل لوگو

برچسب ها

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2
  • بازدید دیروز : 4
  • بازدید کل : 62947

تحقیق رشته حقوق - استقلال، دموکراسي و حقوق بشر 40 ص


تحقیق رشته حقوق - استقلال، دموکراسي و حقوق بشر 40 ص

دانلود تحقیق رشته حقوق با عنوان استقلال، دموکراسي و حقوق بشر 40 صفحه فایل ورد قابل ویرایش

 

 

 

مقدمه

دموكـــــراسي و استقلال درمفهوم حاكميت به هم پيوند مي خورند. دموكـــــراسي عمدتاً در بُعد داخلي حاكميتواستقلال در بُعد خارجي آن مورد بحث قرار مي گيرند. حاكميت تجلي اراده يك ملت درتعيين سـرنوشت خود بدون تبعيت از اراده و تصميم كشورهاي ديگر است. و استقلال بيانگرعزم و اراده ملي در جلوگيري از مداخله خارجيان در امور داخلي يك ملتاست.

بيندموكراسي و استقلال قرابت هاي مفهومي و علمي غير قابل ترديدي وجود دارد دموكراسي واستقلال در مفهوم حاكميت به هم پيوند مي خورند. دموكراسي عمدتاً در بعد داخليحاكميت واستقلال در بعد خارجي آن مورد بحث قرار مي گيرند. حاكميت تجلي اراده يك ملتدر تعيين سرنوشت خود بدون تبعيت از اراده و تصميم كشورهاي ديگر است. و استقلالبيانگر عزم و اراده ملي در جلوگيري از مداخله خارجيان در امور داخلي يك ملتاست.

از اين رواستقلال با دموكراسي پيوند ناگسستني پيدا مي كند چرا كه دموكراسيبنابه بيان اعلاميه وين 1993، مبتني بر تجلي آزاد ارادة مردم در تعيين نظام سياسي،اقتصادي، اجتماعي فرهنگي و مشاركت كامل در تمام ابعاد زندگي شان ميباشد.»

مشاركت كامل مردم در تعيين سرنوشت خود از ورود و حضور عناصر فراملي دربرپايي نظام سياسي ـ اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و به طور كلي نحوة مديريت جامعهجلوگيري كرده و استقلال كشور را تضمين مي كند و تقويت استقلال يك كشور موجب گسترش واستحكام دموكراسي دريك كشور مي گردد.

برداشت اعلاميه وين از دموكراسي بر اصيلترين و قديمي ترين تعريف آن متكي مي باشد. چرا كه دموكراسي از ريشة دموكراتياي (democratia) يوناني است كهاز جنبة لغوي به معناي حاكميت يا قدرت ( kraton) مردم (demos) است. البته دردموكراسي يونان، توده مردم در اعمال حاكميت و قدرت و مديريت سياسي جامعه مشاركتنداشتند و ترجيحاً طبقه اجتماعي خاص به عنوان نخبگان جامعه قدرت و حاكميت را دراختيار داشتند. دموكراسي آتن حتي در عصر طلايي اش طبقه اي حاكم بر شهروندان عاديبوده يعني طبقه اي از مردان به استثناي بردگان و بيگانگان مقيم. اين طبقه غالباًمنافع شان در تعارض با مهتران (اريستوكرات) اليگارشي (حاكميت اقليت) يا پلتوكراسي (حاكميت ثروتمندان) بود از اين رو ديويد هلد (davild Held)در آغاز كتابشبا عنوان مدلهاي دمكراسي Modeles of Democracy در تعريف از دموكراسي بهتقابل آن با حكومت پادشاهان و اشراف تاكيد مي كند

در برداشتهاي سنتي، دموكراسي،مترادف حق تعيين سرنوشت و انتخاب آزادانه توسط مردم نبود بلكه بيشتر حكومت برايمردم در تقابل با حكومت خود سرانه پادشاهان و اشراف بود.

به همين دليل ازافلاطون و ارسطو گرفته تا كانت و هگل دموكراسي را از اين جهت كه با حكومت خوبشايسته سالاران ناسازگار تلقي مي شدمورد بي مهري قرار داده اند.

با توجه به تحولمفهوم حاكميت و جايگاه اراده و مشاركت عمومي در مشروعيت بخشيدن به آن به نظر مي رسدكه رابطه استقلال و دمكراسي مي بايستي در چهارچوب تحولات مفهوم حاكميت و چگونگيتعامل و سازگاري حاكميت با هنجارهاي حقوق بشر مورد مطالعه قرار گيرد. چرا كه مشاركتمردم در تعيين سرنوشت خود وبهره مندي آنان از حقوق مدني وسياسي، اجتماعي، اقتصادي وفرهنگي بخشي از رژيم گسترده حقوق بشر به مفهوم رايج آن مي باشد. و از طرف ديگراستقلال تجلي اراده يك ملت در تعامل با اراده ملت هاي ديگر است كه در عرصه همزيستيمسالمت آميز حاكميت ها امكان خودنمايي پيدا مي كند. به عبارت ديگر حاكميت در بعدخارجي خود ضمن رقابت و همكاري با حاكميت هاي ديگر و ضمن حمايت از اصل برابري حاكميتبه دفاع از منافع و هويت ملي مي پردازد.

موفقيت حاكميت ها در اين عرصه مستلزمبهره مندي و بسيج عزم و توان ملي مي باشد و اين امر به نوبه خود مستلزم احترام بهحق مردم در تعيين نظام سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و تضمين مشاركت آنان درتحقق حق تعيين سرنوشت مي باشد. از اين ديدگاه استقلال و دمكراسي مفاهيمي بهم پيوستهمي باشند كه هر يك پاية استحكام ديگري بوده و در مجموع پاسدار و حافظ حاكميت ملي ميباشد.

ورود مفهوم حاكميت به ادبيات حقوقي، سياسي به طور تنگاتنگي مرتبط است بهظهور دولت مدرن در اروپا. دولت، قدرت، حاكميت مفاهيمي هستند كه به شدت به همديگروابسته اند تا آنجا كه دولت و حاكميت، بعضاً به عنوان مترادف هم بكار گرفته شدهاند. از اين رو در تمامي سيستمهاي سياسي نهادينه شده براي اينكه حكومتها اراده خودرا بر تابعانشان تحميل كنند و يا آنها را متقاعد به تبعيت از خود كنند. بنام حاكميتعمل و اقدام مي كنند. از اين منظر مشروعيت اقدامات دولتي متكي به اقتدار عالي وفائقه اي است كه دريك واحد سياسي (دولت) بنام حاكميت معرفي مي گردد. براي اعتباربخشيدن به اين اقتدار عالي و حفظ آن حكومتها به منشاء و مبناي اقتدار خود كه مردمييا الهي است متوسل مي شوند. انحصار فرماندهي، عموميت صلاحيتها، برتري عملكرد كه ازويژگي هاي حاكميت است مستلزم وجود دولت است. و اين دولت براي اينكه يك دولت مشروع وقانوني قلمداد شود مي بايستي به طور سيستماتيكي مباني رفتار و عملكرد خود را برپايه قانون (اراده عمومي) استوار نموده و از عناصري چون زور براي توجيه اقداماتشاستفاده نمايد.

از اين ديدگاه حاكميت به عنوان مبنا معرف و توجيه كننده قدرتمحسوب مي گردد. فراز و نشيبي كه مفهوم حاكميت پشت سر گذاشته، با سرگذشت اروپا وبخصوص دولتهايي كه در قرون وسطي خود را از امپراطوري روم و سلطة پاپ رها نموده اندعجين مي باشد. همانطوري كه لارسون و همكارانش تاييد نموده اند، حاكميت دولت محصولمرحلة خاصي از تاريخ اروپاست .

 


مبلغ قابل پرداخت 11,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 445

دیدگاه های کاربران (0)

ما به شما این اطمینان را میدهیم که بالاترین پشتیبانی را از شما بعد از خرید خواهیم داشت و چنانچه فایلی ناقص برای شما ارسال شده یا لینک خراب بود با (تماس با ما) به ما اطلاع دهیدتا در کوتاه ترین زمان پاسخگو باشیم

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما